کتاب داغ
نویسنده : محبوبه رضوی نیا - ساعت 11:25 بعد از ظهر روز سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:,

 

تا به حال به «ایرانیزه کردن داستان های فارسی» فکر کرده اید ؟ به نظر شما که یک خواننده حرفه ای وعلاقمند به این نوع ادبی هستید در قیاس با نوشته های خارجی در «داستان ایرانی» فرم وفادارتر است یا محتوی ؟ اصلا برای داشتن سبک و سلوکی خاص در وادی «رمان وطنی» چه باید کرد ؟

   در جواب این سؤال ابتدا باید به سراغ خمیرمایه های یک داستان رفت .بی شک تئوری غربی در مواجهه با «عناصرداستانی» هم ازلحاظ ساختار و هم از حیث شالوده ، تعاریف خاص خود را ارائه داده است .اما «ما» تا کنون چه کرده ایم ؟ در این مورد باید گفت آن چه در دسترس قرار دارد و مبنای مراجعه ویادگیری ، به عنوان متون داستان نویسی می باشد، تمام ترجمه ها و ترجمان های نویسندگان غربی است . یعنی حتی اگر کسانی در کشور ما زحمت وتلاشی هم در این مورد کرده اند اساس و پایه ای فرامرزی را مدنظر قرار داده اند و بس (هرچند بارقه هایی از امید را نباید از نظر دور داشت و نادیده گرفت.تنها در این چندسال اخیر مرحوم حسین حداد به نوعی قدم هایی در وادی «داستان ایرانی» نهاد ودریچه ای به این سمت و سو باز کرد) . به هر رو این قصه  هم چنان ادامه دارد و باید برای وسعت بخشیدن به آن ، هنوز تلاش کرد چرا که داستان یک سفره بازو بی انتهاست و نمی توان برای آن محدودیت و حصری قائل شد و بیان یک سری چهارچوب و قانون خطی می تواند حتی موجب کوری خلاقیت و یخ زدگی ذهن و فکرداستان نویس شود .ولی به هر رو همان طور که سنت است برای ورود به هربحث نظری، بایداین اسامی و تعاریف را هم مانند بسیاری از محفوظات فراگرفت ودانست .می توان استفاده کرد یا نه ! دورشان انداخت .

   واما عناصر داستانی یعنی : موضوع ، شخصیت پردازی ، زاویه دید ، گفتگو ، لحن ، ساختار، طرح ، پیام ، سبک ، توصیف ، صحنه ، درگیری ، شک و انتظار، نماد، بازگشت به گذشته ، عنوان و... . آن چه که ما دراین باره می دانیم مختلف و متفاوت است . کم و زیاد .کاربردی یا کلیشه ای و... . بحث در ایرانی کردن این عوامل است . به عقیده من در ابتدا و نگاهی مختصر می توان گفت بی شک صحنه ، توصیف ، زاویه دید، لحن و سبک ، ابزارداستانی ؛ شک و انتظاروبازگشت به گذشته ، حربه داستانی ؛ موضوع ، ساختار، طرح ، پیام ونماد ، نشانه داستانی ؛ عنوان ، ویترین داستان و نام نویسنده ، برند آن است . تنها مؤلفه هایی که با یقین واطمینان زیاد می توان آن ها را «عنصر داستانی » خطاب کرد شخصیت ، گفتگو و درگیری می باشند .دلیل این مدعا هم این است که عنصر جزء سازنده یک بنا است وباید با سایر اجزا دارای یک وحدت جنسی یا شکلی و همگرایانه باشد تا به هدف غایی خود که زیبایی ، هماهنگی و استواری است ، منتج شود .منقش کردن روایت این سازه با افکار ، حس و روحیه شرقی خودمان هم یعنی ایرانیزه کردن داستان . به همین سادگی ... .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: