کتاب داغ
نویسنده : محبوبه رضوی نیا - ساعت 12:50 قبل از ظهر روز دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

 

یک وقتهایی هست که آدم هر چه می خواهد بنویسد ، نمی شود . یعنی اگر آسمان را هم به ریسمان ببافی ، نمی شود که نمی شود .یعنی هرچه هم می نویسی دست آخر آن چیزی که باید بشود ، نخواهد شد . آخر نوشتن از روی وظیفه نباید باشد . نوشتن کاری دلی است . الهامی . و این حالت آن قدر قشنگ است و به طوری تو را لبریزانه درگیر می کند که گفتنی نیست . یک موجود سیال که این جا می خواهم اسمش را « سپیدپرک ذهن » بگذارم ، می آید و مدام توی ذهنت می چرخد و می چرخد ، بازی می کند ، قدم بر می دارد و از تو می خواهد که او را بنویسی . بعضی وقتها اصلا به تو دستور انجام این کار را می دهد و تا تو او را روی کاغذ نیاوری راحتت نمی گذارد . این جور وقتها که تو حس و حال نوشتن داری حتی معتکفت هم می کند . این لذت زیبا نوشتن و از درون نویسی ، دقیقا نقطه ی مقابل همان از سر تکلیف قلم زدن است . این یکی جوششی است و آن یکی کوششی. این چشمه ی زاینده است و آن چاهی که به حفرش نمی ارزد . به قول یکی از نویسندگان* ، که در حال حاضر نامش در خاطرم نیست ، نگران نباشید که برای مدتی حتی طولانی چیزی نمی نویسید چون به طور قطع در همین زمان هم مشغول نوشتن هستید . شما به طور ناخودآگاه در حال نگاه کردن آدمها ، تحلیل اتفاقات و بررسی جا و زمان و ... ابزار جمع آوری می کنید . همان چیزهایی که باعث می شود شما به یک باره به خود که نه ، به « داستان » بیایید و شروع کنید به عاشقی تان ... .

*لارنس بلاک :هیچ گاه وقت نویسنده تلف نمی شود .نه آن موقعی که می نویسید و نه آن موقعی که نمی نویسید و نه حتی موقعی که چیزهایی می نویسید که در جایی قابل استفاده نیست .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: