امروز تقریبا ده روزی می شود که از سفر برگشته ام. این ده روز به علاوه ی آن هفت روز جمعا از هر لحاظ ؛ چه مکانی ، چه زمانی و چه فکری مرا از حال وهوای پایان نامه و درس و تحقیق و مطالعه در آورد. به نظر می آید خیلی خجسته ام .اصلا دل ودماغی برای شروع ندارم.حالا تا باز تا توی فلاخن فشار وکمبود وقت نیفتم و وسط یک دنیا استرس پرتاب نشوم ،ادب نخواهم شد. ولی واقعا نمی دانم این دقیقه ی نود چه قدرت جادویی وجذبه ی دلهره آوری دارد که همیشه از دلش بهترین و ناب ترین نتیجه ها در می آید .در عین حال ممکن است این دفعه این تو بمیری از آن تو بمیری ها نباشد. پایان نامه است ها ! نکند شوخی شوخی جا بمانی دختر؟
نظرات شما عزیزان: